رادمهررادمهر، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

رادمهر رنجبران

يازده سالگي ات پر بار و پر از موفقيت 😘

بعد از مدتی ....

سلام دوستای خوبم ،پسر عزیزم ببخشید مدتی نبودیم ،حسابی سرمون شلوغه و گرم .... رادمهر عزیز من هم حسابی بزرگ شده شیطنت هاش سرجاشه ،هر روز به مهربونی و با احساس بودنش بیشتر پی میبرم . رادمهر مهربونم عاشق همه محبت هات هستم ،وقتی که از جایی ناراحت هستم و با آغوش گرم و مهربون و احساسات تو روبرو میشم همه چی دیگه یادم میره . امروز 1393/6/1 هست الان تقریبا یک ماه هست که دیگه زبون باز کردی چند روزیه که دیگه جمله های سه چهار کلمه ای یا بیشتر میگه و خیلی مواقع عین طوطی هر چی ما میگیم تکرار میکنی . مهد میری خیلی دوست داری ، مربی ها و دوستات و خیلی دوست داری . ظهر ها که میام دنبالت تا چشمت بهم میافته شروع میکنی تعریف کردن اتفاقات مهد رو ....
1 شهريور 1393

سال 1393 مبارک

سلام پسر خوب و مهربونم  سال نو مبارک، امیدوارم توی سال جدید سالم و سلامت و شاداب باشی  سال 92 با همه اتفاقات خوب و بد تموم شد، امیدوارم تو سال جدید بهترینها و قشنگ ترین ها رو داشته باشیم.  رادمهر جونم امیدوارم تو سال جدید دیگه شروع به حرف زدن به صورت کامل بکنی و خوشحالمون کنی، چون الان فقط در حد سی تا کلمه و صدای حیوانات و چند تا چیز دیگه میگی.  پسر نازنينم توی عید دیدنی های امسال حسابی آبرومون رو بردی انقدر شیطونی کردی (وروجک).  بعد از عید هم دوباره مهد میری امیدوارم کمی تو تخلیه انرژی و به حرف افتادنت موثر باشه.  در آخر باز هم برات آرزوی سلامتی و شاداب در سال جدید رو دارم عزیز دلم.    ...
6 فروردين 1393

رادمهر و مهد کودک

سلام رادمهر کوچولوی مامان ، از ششم بهمن برای اینکه هم بازی داشته باشی و تنها نمونی گذاشتمت مهد کودک ساعت هشت صبح تا دوازده ظهر ( منم یه نفسی بکشم دیگه عزیزم ) فعلا توی این سه روز زیاد عادت نکردی و صبح ها گریه می کنی . می دونم که سریع عادت می کنی و بهت خیلی خیلی خوش میگذره . راستی یه یک ماهی هست که شیر و سه هفته ای هم هست که شیشه شیر رو ازت گرفتم برای اینکه بهتر غذا بخوری آخه پسر خوشگل دوساله من که نباید بجای غذا روزی دو بطری شیر بخوره که عزیزم . خوشبختانه با اینکه فکر می کردم خیلی سخت باشه ولی اینطور نبود و خیلی سریع به نبودشون عادت کردی . اینم بگم که وقتی با هم بیرون میریم از دستت آسایش نداریم هر چی دم دستت میبینی میگی برام بخرین و ...
8 بهمن 1392