روزای سخت
سلام مامانم ، الان تقریباً یه هفته ای که نه خودت درست و حسابی خوابیدی و نه گذاشتی من بخوابم آخه قطره ای رو که برای زردی بهت میدم خیلی دلتو درد میاره و تو حسابی به خودت می پیچی ،نمی دونی چقدر حالم بد میشه وقتی میبنم که درد میکشی و کاری از دستم بر نمیاد که برات انجام بدم ، جیغ میکشی،من نمیتونم کاری بکنم وای خیلی حال بدیه . پریروز بردیمت پیش دکتر شهیدی ، دکتر خیلی خوبیه ، دو تا قطره داد که گفت اگه اینا رو بهت بدیم و قطره بیلی ناسترو قطع کنیم دردت برطرف میشه ، پریشب بابایی خیلی گشت و پیدا نکرد ، آخه خیلی کمیابه ، ولی دیروز که داشت از کلاس برمی گشت کلی داروخانه رو گشته بود تا تونسته بود پیداش کنه ، دیروز بعد از ظهر بهت دادم شب خوب و راحت خوابیدی ، هنوز یکم درد داشتی اونم بخاطر اینه که هنوز دارو زردیتو قطع نکردم ، خلاصه دیشب خیلی راحت تر خوابیدی مامان قربونت بره عزیزم ،مامانم یه خوابی کرد بعد از چند روز ، حالا از امروز قطره زردیتو هم قطع میکنم ایشااله خوب خوب بشی،آخه دکتر شهیدی گفت که زردیت بخاطر شیر مادر وظرف دو ماه خود به خود از بدنت میاد بیرون و لازم نیست قطره رو بخوری. ایشااله زودتر خوب بشی و همه نی نی هایی هم که این مشکل و دارن زودتر خوب بشن ، آخه خیلی درد بدیه. ایشااله هیچ نی نی هیچ دردی نداشته باشه.