رادمهررادمهر، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

رادمهر رنجبران

يازده سالگي ات پر بار و پر از موفقيت 😘

بالاخره زبون باز کردی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

1392/7/1 8:32
نویسنده : مامان رادمهر
915 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم امیدوارم که همیشه سالم و خوب باشی چون دوباره سرما خوردی و زیاد حال نداری .

جونم بهت بگه که بالاخره 3 هفته ای هست که زبون باز کردی و اولین کلمه هایی که با معنی و بجا استفاده می کنی اینها هستند:

بابا - مامان - لیدا - آب - ددر - شیر - جیش - به به - دوغ - بده - نه (که زیاد هم استفاده می کنی ) - دا ( یعنی دایی ) - اه اه ( یعنی پی پی ) - اوپ ( یعنی توپ ) - نیست ( تمام شد و نیست ) - و بقیه حرفها رو هم با اشاره می فهمونی به طور کامل و درست .

امیدوارم این کلمه ها مقدمه ای باشند برای کلمه ها و جمله های بیشتر.

عزیز دلم ببخشید عکس قشنگ و جدید ندارم برات بذارم .

عزیزم تابستون تموم شد یکمیاز تابستون برات بگم : توی تابستون بهت بد نگذشت خدا رو شکر ، البته بجز مدتی که سر کار میرفتم و تو مهد . یه روز در میون با بابایی می رفتی پارک و کلی بازی می کردی ، هر وقت هم بابایی می رفت سوپر خرید کنه سریع راه می افتادی جوراباتو میآوردی که منم ببر و بابایی هم تو رو می برد و کلی برات خوراکی می خرید بعضی وقتا هم پدر و پسر باهم می رفتین با هم آبمیوه ای می خوردین و کلی شیطونی دیگه . دو سه باری هم با هم رفتیم سرزمین عجایب که هم موهاتو کوتاه کنی هم بازی کنی که خیلی دوست داری اونجارو . چند باری هم نصفه روز رفتی خونه مانی نا و کلی با دایی و مانی بازی کردی و بهت خوش گذشت . تو مراکز تجاری که میریم ما رو بیچاره می کنی و پشیمون از اومدن به همه مغازه دارا باید سر بزنی تو مغازشون . یه روز هم رفتیم خونه آنی نا و تو حیاطشون کلی بازی کردی . خلاصه تابستون بدی نبود عزیزم . راستی اینم بگم همه جا رو می شناسی وقتی از دو خونه مامان جون ، مانی نا ، مطب دکتر شهیدی و آبمیوه فروشی رد میشیم اشاره می کنی و به ما نشون میدی . عاشقتم پسر نازنینمممممممممممممم یه عالمه بوس برای تو عشقم .

پسندها (1)

نظرات (3)

مامان كسرا
2 مهر 92 13:39
سلام سلام مبااااااااااااركه آقا رادمهر زبون باز كرده حالا اينقدر برات حرف بزنه كه كلافت كنه منتظر سولات عجيب وغريب كه ازت ميپرسه باش.....
مامان رادمهر جوجو
3 مهر 92 11:50
عزیزم چقدر خوب که به رادمهری این همه خوش گذشته آفرین به رادمهر کوچولو که حرف های شیرین می زنه
مامان پندار
9 مهر 92 19:42
ای جونم ...... شیرین زبون ....
بلا دور باشه عزیزم... الهی زود سرماخوردگیت خوب شه


مرسی مامان پندار جون ازت ممنونیم که به ما سر می زنید