رادمهررادمهر، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

رادمهر رنجبران

يازده سالگي ات پر بار و پر از موفقيت 😘

اولین عکس های پسرم وقتی تو دل مامانش بود

مامانی این اولین عکس از شما تو تاریخ 28/12/1389 است از اولین چیزایی که حس مادر شدن رو به من بخشید. این هم دومین عکسی هست که از شما دارم تو تاریخ 07/01/1390 ،این سونوگرافی برای دیدن قلب شما انجام شد و قلب شما با سرعت می تپید و منو بابایی بهت زده داشتیم نگاه می کردیم. این عکس تاریخ 13/2/1390 برای غربالگری سه ماهه اول بارداری از شما گرفته شد که خیلی منو بابایی دوسش داریم و قابش هم کردیم . این هم تو تاریخ 01/04/1390 از شما گرفته شد برای غربالگری سه ماهه دوم . زیاد واضح نیست ولی برات گذاشتم عزیز مامان. ...
5 آبان 1390

وسایلی که برای بیمارستان آماده کردم پسرم

این لباسای سایز صفر شماست که برای بیمارستان گرفتم تا بپوشی و خوشگل بشی این یه پتو دور پیچ خیلی نرمه که شما گرم بمونی این ساک لوازمته که همه لباس ها و وسایلتوگذاشتم این دو جفت جوراب رو هم گذاشتم تا پاهایکوچولوت یخ نکنه این سرهمی رو هم گذاشتم تا روی لباسهات بپوشی و سردت نشه آخه آبان ماه فکر کنم سرد باشه به جز اینا یه سری پوشک ، کیسه ، دستمال مرطوب ، شیشه ، پستونک ، یه حوله ، زیرانداز تعویض هم گذاشتم و در ساکتو بستم . دیگه باید آماده باشم مامانی. ...
5 آبان 1390

برمی گردم

پسر نازم فعلاً همینا باشه ، آخه دیگه خسته شدم . بعداً میام از بقیه وسایلت و اتاقت هم عکس برات می زارم تا وقتی بزرگ شدی کلی کیف کنی آخه یادگاری جالبیه ، زمون ماها که وبلاگی نبود و حتی شاید کامپیوتری ....... بخاطر همین یادگاری از بچه گی هامون نداریم ، هیچ سند و مدرکی ، هیچی هیچی بجز چند تا عکس......   راستی بابایی زیاد دوست نداره که برات خرید کنیم ،می دونی نظرش در مورد خرید برای تو چیه ؟ بابایی میگه : بذار پسری بیاد بزرگ بشه با هم میریم بیرون خودش انتخاب کنه ، چیزی رو که خودش انتخاب کنه یه مزه دیگه داره تا از اول یه سری وسایل و اسباب بازی رو تو اتاقش ببینه و بهشون عادت کنه و براش همه چی عادی باشه . یه سری چیزارو هم باید با سختی...
5 آبان 1390

برمی گردم

پسر نازم فعلاً همینا باشه ، آخه دیگه خسته شدم . بعداً میام از بقیه وسایلت و اتاقت هم عکس برات می زارم تا وقتی بزرگ شدی کلی کیف کنی آخه یادگاری جالبیه ، زمون ماها که وبلاگی نبود و حتی شاید کامپیوتری ....... بخاطر همین یادگاری از بچه گی هامون نداریم ، هیچ سند و مدرکی، هیچی هیچی بجز چند تا عکس...... راستی بابایی زیاد دوست نداره که برات خرید کنیم ،می دونی نظرش در مورد خرید برای تو چیه ؟ بابایی میگه : بذار پسری بیاد بزرگ بشه با هم میریم بیرون خودش انتخاب کنه ، چیزی رو که خودش انتخاب کنه یه مزه دیگه داره تا از اول یه سری وسایل و اسباب بازی رو تو اتاقش ببینه و بهشون عادت کنه و براش همه چی عادی باشه . یه سری چیزارو هم باید با سختی بدست بیاره...
5 آبان 1390