رادمهر و اتفاقات این چند روز
سلام پسری خوبی ناز نازی ؟ این چند روز خبری نبود فقط دیروز شما موندی پیش خاله و من رفتم بیمه و شرکت دنبال کارهام، کارهامو انجام دادم ولی نیمه کاره موند.دوستامو دیدم همه حالتو پرسیدن ، مامانی ،دیگه یواش یواش باید آماده بشم برم سرکار (از اول اسفند) . برگشتم خونه 1.5 شده بود شما پسر خوبی بودی و خدا رو شکر زیاد خاله رو اذیت نکرده بودی . عصر هم بابایی که اومد ما رفتیم پایین دم در که با هم بریم خونه خاله مرجان آخه ساعت 2.5 پرواز داشتن برن مکه . رفتیم خونه شون واسه خداحافظی ، آخه صبح بهم گفت چون پروازمون شب افتاده نمی خواد با بچه پاشی بیای فرودگاه . یه ساعتی نشستیم و خداحافظی کردیم و برگشتیم خونه . این هم اتفاقات این چند روز.
و حالا چند تا عکس از این چند روز
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی