مامانی و سرکار
سلام پسری ، خوبی مامان ؟ مامان از اول اسفند رفت سرکار ، خاله هم اومد خونمون موند پیشت تا شما تنها نمونی . شما هم پسر خوبی بودی و خاله رو زیاد اذیت نکردی منم از خاله خیالم راحته می دونم خیلی هواتو داره اما خیلی احساس بدی دارم اول اینکه دلم خیلی برات تنگ میشه ، دوم اینکه احساس می کنم دارم ازت دور میشم و لحظه لحظه بزرگ شدنت تو نمی بینم اما مامانی دوست دارم برم سر کار تا تو همیشه و همه جوره تو رفاه و آسایش باشی . امیدوارم همه این روزای سخت برای منو تو زودتر بگذره و با هم باشیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی