اندر احوالات رادمهر نازنینم
سلام عزیزم ، حالت چطور عشق کوچولوی من ؟ بعد از تولدت احساس می کنم خیلی بزرگتر شدی و باهات عین یه پسر بزرگ حرف می زنم آخه چقدر تو نازی عزیز دلم .
توی این دو سه هفته کارهای جدید زیادی انجام دادی : عروسک کوکی هاتو میاری میدی دست من یا بابایی تا برات کوکش کنیم و تو بری دنبالشون بازی کنی کوکش که تموم میشه دوباره میاریش پیش ما .
عاشق فوتبال بازی کردن هستی و سه تا توپ رو باهم میبری توی اتاقت و با هم میاری بیرون و کلی فوتبال بازی میکنی ، توپت رو میشناسی وقتی میگم برو توپت رو بیار میری سراغشون و میاری طرف من ، با پا شوت میکنی و الان یه فوتبالیست کوچولو شدی.
میری روی دسته مبل ها وایمیستی و کلی شیطنت می کنی ، توی طبقه دوم کمدت هم میری میشی ، البته بعد از ریختن لوازم اون روی زمین ، یکی از کارهات اینه که کمد من و خودت رو تخلیه کنی و همه لباسهای نازنین تمیزو مرتب منو بریزی زمین و از این ور به اون ور رو زمین ها بکشی و بخندی .
روی میز تلویزیون میری ، صندلی ها رو پرت میکنی رو زمین و هلشون میدی اینور اونور ، عاشق ایستادن جلوی یخچال هستی ، خیلی دوست داری از پنجره بیرون رو نگاه کنی .
غذا هم همه چی میخوری :شیر پاستوریزه جایگزین شیر خشک شده ، عاشق شیر کاکائو هستی ، بیسکوئیت ها و کیک های مختلف ، شکلات و کاکائو رو خیلی دوست داری ، عاشق چوب شور هستی ، آب پرتقال و لیمو شیرین و نارنگی رو خیلی دوست داری ، سوپ رو با مواد بیشتری برات درست میکنم ،عاشق کباب تابه ای هستی ، قرمه سبزی ، لوبیا پلو ، کوکو سیب زمینی رو خیلی دوست داری ، موز دیگه دوست نداری ، دنت با طعم های مختلف رو خیلی دوست داری ، ماست و ماست میوه ای هم خیلی دوست داری و کلی چیزهای دیگه .
عاشق دس دسی هستی ، تا یه آهنگ پخش میشه دست دسی می کنی دست های ما رو هم میای میگیری میگی دست بزنید ، نازی می کنی ، بوس و بای بای می کنی . متوجه ناراحت بودن من میشی و وقتی کار بدی میکنی و من چپ چپ نگات میکنم میای طرف منو سر به سرم میزاری ببینی باهات حرف میزنم یا نه منم که دلم نمیاد باهات قهر کنم و کلی بغلت می کنم و بوست می کنم .
یه سری از کارها رو می دونی نباید انجام بدی و به یه سری چیزها نباید دست بزنی ولی می زنی و اگه آروم بیام طرفت سریع با حالت دو فرار میکنی تو اتاقت اگه با عصبانیت بیام طرفت اونو پرت می کنی و در میری تو اتاقت .ای کلک
دوست دارم پسر گل من